۱ شهریور ۱۳۸۶

اصول سرپرستی / بخش ششم

مهارتهای سرپرستی (Leadership Skills)

قسمتهای پیشین ممکن است یکنوع مبارزه جویی ترسناک با کار آموزان سرپرستی بنظر آید. اما تعدادی از مهارتها است که او میتواند بکار برد تا بتواند بخودش کمک کند. البته او باید سعی نماید این مهارتها را به نحوی بپروراند که (بجای مهارتها) به عادتهای دیرینه تبدیل گردد.

(الف) یادآوری مهارتهای پیشین

(Recalling Past Experience)

یکی از با ارزشترین یاورهای توانایی، یاد آوری روشن از تجارب گذشته ، بخصوص احساسات خود شما بعنوان یک مبتدی است. این شما را قادر مینماید درک نمایید که اگر اکنون مواردی هست که احساس میکنید برای شما بسیار کم طول میکشند، در گروه کسانی خواهید بود که در آنها این احساسات بسیار بزرگ میشود و "درون بینی" نامیده میشود.

آنرا پرورش دهید. مثالهای ممکن، مربوط به موقعی است که مقاطعی از سنگ را جهار دست و پا طی مینمائیم، معبر های باریک با شیب تند، فرود های سرازیری یا احساس سرما، گرماف تشنگی، کوفتگی که به هر حال شما بیش از آنها مانوس هستید.

(ب) برنامه ریزی و فکر پیشین"پیش بینی"

Forethought (Anticipation) Planning and

1. این مهارتی است که شما را قادر خواهد ساخت با مشکلات(حالتی از) آنادگی بیشتری روبرو شوید.

2. برای شما غالبا جریانی از اقدامات حاضر و آماده، در صورت وقوع حوادث، در بر خواهد داشت. با اینهمه مدام منتظر بحران پشت بحران نباشید، بلکه وقتی روی میدهند آماده باشید و برای روبروئی با آنها از قبل آمادگی داشته باشید. بعنوان مثال، هر گاه کسی اینجا دچار سانحه شد، چه باید کرد؟ هر گاه مجبور شدم این گروه را ببرم آن پایین، چقدر طول خواهد کشید؟ اگر قادر به رویارویی باشند حواسم به کدامشان باید باشد؟

(پ) عادت وارسی The Habit of Checking

1. بررسی کنید که آیا شما و گروهتان قبل از حرکت خوراک و تجهیزات لازم را به همراه دارید؟ در پرداختن به دیگران، حواستان به وارسی کامل ادوات خودتان باشد.

2. ببینید آیا وقتی دستور العملی صادر میکنید، آنرا میشنوند، میفهمند و اطاعت میکنند؟ این اساسی است، اما گاهی از آن غفلت میشود، بخصوص در مواقع غیر رسمی حین حرکتف که مشخصه گروه های کوهنوردی است. برای مثال بادهای سهمگین، کلاه بادگیر، سر و صدای رودخانه و غیره بر شنوایی تاثیر میگذارند.

3. گروه در چه حالی است؟ با تمرین، این امر تبدیل به یک حس شده که همسشه روشن است. هر گاه جلو هستید دائما به پشت سرتان نگاه کنید. خیلی از سرپرستان هستند که جلو میروند بدون اینکه از آشفتگی پشت سرشان با خبر باشند.

(ت) عادت مشاهده The Havit of Observation

این مهارت، مکمل عادت وارسی است. توانائی دریافت امور در افراد کاملا متفاوت است. آنرا بهبود بخشید.

1. این امر عمدتا با مشاهده است که خصوصیات، نقاط قوت و ضعف هر عضو گروه را میفهمید. با اینکه ممکن است با گروه خیلی گپ بزنید، این علائم غیر کلامی هستند که آنچه را که لازم دارید به شما میگویند. عمدتا از طریق مشاهده است که خستگی، کسالت، روحیه پایین، تنش، دلهره، کشمکش های شخصیتی، ناراحتی های وخیم، احساس نا امنی، فقدان توازن، فقدان توانایی هماهنگی، پا برداشتن شلخته وار و غیره آگاه میشوید. همه اینها و بسیاری دیگر را غالبا باید خودتان تمیز دهید چون اعضای گروه قابل نیستند درباره آنها چیزی بگویند.فشار یک گروه برای حرکت باعث میشود افراد داخل آن دو دل باشند و حرکت آنرا کند یا متوقف کنند. شما ممکن است حتی برای فهمیدن آن مبادرت به سوال مستقیم نمایید. بطور مثال خاطر نشان کنید که لذت بردن مهم تر از عجله کردن است.

2. محیط را مشاهده کنید و دائما الزامات آن را برای خودتان و گروهتان از جنبه خوشی، خطر و تلاش، ارزیابی کنید، مثلا اینکه چه مسیر هایی دارای بیشترین شوق، حمایت در برابر بادهاب مخالف، جای پای مناسب، (ونه همیشه مال رو هایی که بد جوری فرسوده شده اند)، تغییرات هوا، صخره های لیز و غیره میباشند.

(ث) تصمیم گیری Decision Making

یک سرپرست خردمند معمولا تدبیری بکار میبندد تا گروهش در هر تعداد از تصمیم گیریهائی که او میتواند با خاطر آسوده اجازه آنرا بدهد، شرکت نمایند. در یک روز، بخصوص بایستی به آنها فرصت داد که آنچه را که مایل به انجام آن هستند بر زبان آوردند. بازتاب چنین بحثی برای سرپرست ارزشمند خواهد بود. شاید با یک گروه تازه کار اینکار ممکن نباشد اما گروه های مجرب بسیار محتمل است که اندیشه های بدرد خوری داشته باشند. یکی از مسائلی که همیشه باید حل شود این است که آیا ساخت گروه شما باید توسط کوه انتخاب شده معین گردد یا ماهیت کوه موردنظر برای صعود بایستی برای ساخت گروه (یعنی تعداد اعضا و توانائی های آنها) معین گردد. بحث گروهی درباره هدفها بایستی حل این مسئله را در مراحل اولیه برنامه ریزی آسان نماید. ضمن مسیر البته بسیاری تصمیمات هستند که گروه بایستی برای شرکت در آنها تشویق شود. مثل توقفهای غذا خوردن، تعیین مسیر، ارزیابی گامها و ادامه راه.

ولی تصمیمات مربوط به اتفاقات و بحرانها هستند که بخصوص به او(سرپرست) ربط دارند. هر گاه مهارتها و عادتهائی که در قسمتهای پیشین خلاصه شد بخوبی شکل گرفته باشند، نیمی از کار تصمیم گیری خود به خود انجام شده است. برای اخذ تصمیمات مهم مربوط به ایمنی گروه، عوامل مربوطه میبایستی قبلا مشاهده یا پیش بینی شده، آنگاه مسئله استفاده از تجارب پیشین در ارزیابی همه عوامل موافق و مخالف و انتخاب بهترین روال کار از میان تعدادی شیوه های ممکن، عملی است.

(ج) نتیجه Conclusion

و با این ترتیب باز میگردیم به کیفیت همیشه مهم تجارب شخصی پیش از محدودیت های خودتان قبل از اینکه به سرپرستی گروهی دست بزنید، با خبر شوید،ودتان را در کوه بشناسید. مواضب دلهره ای باشید که باعث میشود هنگام مسیر یابی در مه به نحو نا محسوسی قدم خود را تند کنید. سعی کنید قبل از وقت یاد بگیرید که گم شدن موقت چه احساسی دارد، در شرایط طوفانی بیرون ماندن در شب به چه میماند(یک بیتوته برنامه ریزی شده را امتحان کنید).

بسیاری مهارتهای دیگر هستند که میتوانند ذکر شوند، اما کمبود جا مجالی نمیگذارد. اینها مهارتهایی هستند که به موقعیت مربوطند. (هنر کنار آمدن و ارتباط با مردم ، مهارتهای ارتباط، تسکین تنش، استفاده از طنز، شناخت پویائی و زندگی گروهی و تشویق و تکامل فردی اعضائ گروه، پرورش خود کفایی، اطمینان و خود عزمی در مردم). با اینکه برای بیشتر اعضا گروه هدف آن روز ممکن است، رسیدن به بالا و لذت بردن از آن باشد، امید است که شما، بعنوان سرپرست از امکانات حومه شهر بعنوان وسیله ای جالب برای کمک به مردم در به حد اکثر رساندن ظرفیت های خود، آگاهی همه جانبه تری داشته باشید. کار شما تامین جو است تا بگذارید این کار خودش انجام شود، در حالتیکه مسئولیت شما ممکن است ایمنی، راحتی و لذت (به همین ترتیب اولویت) گروه خودتان باشد و افراد بایستی به ترتیب عکس حس کنند.

هیچ نظری موجود نیست: