رد پای کوه نورد: آیا تا بحال با چند نفر که تجربه کمتری نسبت به شما داشته اند به کوه رفته اید؟ آیا تا بحال کسی را در کوهستان راهنمایی کرده اید؟ آیا تا بحال هدایت یک تیم کوهنوردی رابعهده گرفته اید؟ رد پای کوه نورد سعی دارد تا مطالبی را پیرامون اصول سرپرستی یک تیم کوهنوردی در محیط کوهستان جهت آگاهی دوستان در این وبلاگ ارائه کند. اما هدف از ارائه این مطالب این نیست که به یکباره این احساس در خواننده ایجاد شود که میتواند با خواندن این مطالب هدایت و سرپرستی یک تیم کوهنوردی را بعهده بگیرد. دانستن این مطالب شاید لازم باشد اما قطعا کافی نیست سرپرستی هنری است که از عهده هر کسی بر نمی آید. اما شما با دانستن این مطالب میتوانید شرایط را بهتر درک نموده و با سرپرست برنامه ای که در آن حضور دارید ارتباط سازنده تری برقرار کنید.
پس رد پای کوه نورد را دنبال کنید.....
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
هدف ها و ارزشها ( (Aims and values
سرپرست گروه در کوه ها با یک گروه تضاد عمده ای دارد که باید بر آن فائق آید. او باید توازن مناسب را بین آنچه خطرناک(ولی مهیج) است و آنچه امن(و شاید کسالت آور) پیدا کند. تصدیق میشود که این ساده کردن موفقیت است اما مساله در بطن اساسی ترین سوالها قرار دارد.چرا انجامش میدهی؟ برای چی؟ چرا به خودت زحمت میدهی و یک گروه را به کوه ها میاوری؟ و حال آنکه میتوانستی با دوستانت هر کاری که میخواهید انجام دهید.؟ اگر خود را به دردسر انداخته و تیمی را تیمار میکنی، امید دریافت چه چیزی را در سر می پرورانی؟اصلا به چه منظور واقعا یک تیم را به کوه ها اورده ای؟موضوع چیست؟ کجای کاری؟
هر گاه شما واقعا سعی نکرده اید جوابی برای این سوالات پیدا نمائید، در شیوه کنار آمدنتان با گروه و کوهستان یک جای کار میلنگد. پاسخ به این سوالات همه رفتار ها و اقدامات شما را در موقعیت کاری رنگ آمیزی گروه شکل میدهد.کس دیگری نمیتواند جواب این سوال ها را به شما بدهد.بحث آن و مبادله آرا کمکی است، اما ملقمه نهایی اندیشه ها باید نهایتا از خود شما باشد.
پس مساله سرپرست، سعی در پیدا کردن توازن مناسب بین خطر و ایمنی است، سعی در پیدا کردن توازن است؛ بین هیجان، لذت، شوق، رضایت، خوشی و آزادی از طرفی، و انضباط بیش از حد که باعث تشکیل یک هنگ نظامی و خشکی عقیم حاصل از برنامه ریزی بیش از حدو آمادگی بیش از حد، از طرف دیگر میشود.
او بایست بداند چه وقت روا است ملاحظات ایمنی را از فضولی بیش از حد در مورد گروهش، تا آنجا که از تجربه ای که او مایل است گروهش داشته باشد محروم نشود جدا کند.او مجبور است بداند که چه وقت این ملاحظات بر ملاحظات دیگر برتری یابد.هر گاه بتواند بر عوامل ایمنی، طوری نظارت داشته باشد که چهار چوب زمینه مجزایی از عمل و تمرین مناسب برای(ونه در مقابل) هیجان، شوق وکنجکاوی، اکتشاف، ماجرا، موفقیت ویک خوشی عمومی در کوه ها باشند، راهش درست است.
تمهید آموزش سرپرستی، در کوهستان صورت نمیگیرد تا به شما بیاموزد چگونه از خطا مسون باشید.
نمیتواند(ونخواهد توانست) به شما یک رشته قواعد وروال بدهد که در هر موقعیتی به شما پاسخ درست بدهد.فقط میتواند ابزارهایی به شما بدهد و نشان دهد که در برخی موارد خاص چگونه به کار میآیند.اینکه در دیگر موارد آنها را چگونه به کار میبرید، فقط از طریق تجربه شخصی شما یاد گرفتنی است.
بیشتر مساله تکامل یک شناخت کلی از کوهستان وموقعیت گروهی (اینجا تجربه شخصی کمک میکند) است، بطوری که انسان قادر باشد کلیه عوامل مختلف را سنجیده وبه جوابی در خور یک گروه معین در یک موقعیت بخصوص دست یابد. واضح است که کیفیت تجربه شخصی شما در اینجا عامل تعیین کننده خواهد بود. برخی مواقع از قدرتهای قضاوت و تصمیم گیری شما ممکن است توقعات قابل ملاحظه ای برود. برای اینکه اینها موثر باشند بایستی بتوانند متکی بر یک پایه در خور تجربه منسجم باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر