گرایش و نزدیکی به سرپرستی
(Leadership Attituedes and Approacheses)
برای کنار آمدن موفقیت آمیز با این عوامل که در بخش پیشین اشاره شد، گرایش و نزدیکی لازم است که با ان گرایشات کوهنوردی که بخاطر لذت و رضایت شخصی به صعود دست میزند، متفاوت است دوباره به اولین قسمت درباره هدفها و ارزشها مراجعه کنید.
(الف): لازم است در درون خود انگیزه و دلائل هدایت گروه ها را در کوهستان مشخص نمائید؛ اصلا چرا و تا چه حد میخواهید چنین کاری بکنید. لازمه این کار درک روشن این مطلب است که مسئولیتهای سرپرستی، انظباطی را تحمیل میکند که جایی برای تمایلات، بلند پروازیها یا آرزوهای خود شما باقی نمیگذارد. سرپرستی در این مفهوم، وضعیتی ذهنی است که عمدتا دگر خواهی است.
(ب): سرپرستی با مقاصد خود خواهانه ، هم خالی (یعنی غیر خلاق) و هم ساز است. سرپرستی که برای نوازش خود به میدان میآید، برای نمایش نیروهای برتر (؟) خود به گروه، وارد آزمونی میشود نابود کننده، بدون اینکه برای گروه ارزشی داشته باشد. به گروه باید بجای خود بینی با افتادگی نزدیک شد.فرض نکنید همیشه انچه را که برای آنان بهترین است، میدانید. تصور ننمایید که نیازهای آنها را آنقدر خوب تشخیص میدهید که دیگر لازم نیست با انها مشورت نموده ف عقایدشان را جویا شوید. در غیر این صورت چگونه امیدوارید موارد را به سطح توقعات، انگیزشها، علاقه ها، و قابلیتهای آنها برسانید؟؟!!
(پ): یک سرپرست باید دغدغه اش این باشد که علاقه اش در کوهستان بر علاقه اش بر گروه سایه نیفکند. هر گاه رسیدن به کوه ها اهمیتش برای شما بیش از همراه داشتن یک گروه است بایستی قبل از مبادرت به این کار دو مرتبه فکر کنید. منظور این است که هر گاه رضایت های خاطر شما در درجه اول منبعث از دلایل شخصی (مثل اینکه چه مسافت را پیموده یا کدام قلل را فتح کرده اید) است، شخصی خواهید بود ناکام و دلسرد که با گروه همدل نبوده وسرپرستی پوسیده هستید. بسیار بندرت، انگیزه ها، بلند پروازیها، علایق و قابلیتهای گروه با شما منطبق است.
(ت): هر گاه برداشتتان از کار صرفا افاضه هرچه بیشتر شیوه های فن به گروهتان است ، دو باره بیندیشید. در مورد کوه ها غیر از آموزش مهارتها وشیوه های کوهنوردی چیزهای دیگر هم هست،. اینها البته کمکها و ابزارهای ضروری هستند، اما پر کردن تمام روز با یک چنین چیزها، خیلی بالینی ، خیلی ماشینی ، ودر نتیجه بی جان است. گوهر اساسی تجربه کوهنوردی، ممکن است از دست برود.یک روز کوهستانی در زیر بارانی از محاسبات زمانی، مسافت ها، جهت های قطب نمایی، علائم قراردادی، خطوط میزان منحنی، بایدها و نبایدها ممکن است چنان محو گردد که هیچ گاه بخت این را نکند که جذابیت درون خود را برای گروه نمایان نماید. هر گاه برای شما انبار نمودن تجارب شخصی عمده شده، دیگر قادر به ایجاد جوی که در آن علاقه و عاطفه نسبت به کوهستان بتواند به گروه منتقل گردد، نخواهید بود. برای نشستن عواطف زیبا پسندانه و روحی، بر آگاهی آنها که در گروه چنین چیزهایی برایشان با معنی و مهم است، بایستی قائل به فرصت شد.
(ث): رنگ، سایه روشن، شکل وشمایل، بافت، صدا و بو ، همه جزئی از یک صحنه کوهستانی هستند. گاهی اوقات بدون هیچگونه دخالتی جادوی خود را اعمال میکنند. برخی مواقع، ممکن است سرپرست دریابد که با ارتقای آگاهی گروه میتواند از آنها حسن استفاده را بنماید. توانایی تفسیر منظره کوهستانی ارزش فوق العاده ای دارد چه راهپیمایی میتواند بخصوص برای بچه ها کاری یکنواخت گردد. لازم است قبل از اینکه افراد به اندازه کافی متوجه جذابیتهای نهفته در مغایرت(contrast) ها و گونه گوئی های بی اندازه کوه ها شوند آنها را چند بار در معرض آنها قرار دار. هر خرده ریزی از اطلاعات پیرامون زاد و بوم، ویژگی های طبیعی و مصنوعی سرپرست بکار میآید. کنجکاوی وقتی ارضا نشود، زود میمیرد آن را سیر کنید ونتایج تعجب آور و بارور آن را ببینید.
(ج): با این همه، بعلت گوهر جدی مسئولیت های شما نزدیکیتان با موقعیت سرپرستی باید همدلانه باشد. دیگر "پشمینگی" (Wooliness) پیاده روی با دوستان کفایت نمیکند. همه عوامل جزئی دخیل در تمرین خوب و راحتی (یعنی ایمنی) بایستی شناخته شده و در این راستا، باید برای هر آنچه که میگویید و انجام میدهید دلیلی وجود داشته باشد و از این دلایل آگاه باشید. خیلی چیزها است که در روزهای اول از راه تجربه یاد گرفته اید و اکنون بدون فکر انجام میدهید(مثلا: شیوه راه رفتن و انتخاب مسیر).
همه اینها را باید از پستوی ذهنتان بیرون بیاورید و جهت استفاده آگاهانه سر دست بگذارید.در آن محدوده هایی که به ایمنی و راحتی مربوط میشود باید بتوانید در هر لحظه هر چه را که انجام میدهید یا نمیدهید به تفضیل توجیه نمایید. این به معنای یک برداشت بسیار واضح از موقعیت کوهستانی است که فقط فرآیندی از خود تحلیلی و خود پرسی از تجارب خودتان (چه در کوهستان و چه غیر از آن هر دومربوطند) بدست خواهد داد. اینکه انجام چه کاری درست است کافی نیست. باید بدانیم چرا درست است و هر گاه نادرست یا متفاوت انجام شود چه نتایجی به بار می آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر